هر تکّه از دنیای من، از ماه تا ماهی
هر قدر، هرجا، هر زمان، هر طور میخواهی
حتّی اگر مثل زلیخا آبرویم را...
از من نخواهی دید در این عشق کوتاهی
حتّی اگر بی رحم باشی مثل ابراهیم
نفرین؟... زبانم لال! حتّی اخم یا آهی!
من آخرین نسل از زنان عاشقی هستم
که اسمشان را راویان قصّهها گاهی...
من آخرین مرغ جهانم، آخرین گنجشک
که در پی افسانۀ سیمرغ شد راهی
حالا بگو در ظلمت جنگل چه خواهد کرد
شاهین چشمان تو با این کفتر چاهی؟
پانتهآ صفائی