باد آمد و تلماسهها را جابه جا کرد
ماه و زمین را، استوا را جابه جا کرد
تو ماهی دریا شدی، من خاک صحرا
چشم کسی تقدیر ما را جابه جا کرد
هم پای نحسی کفشها را تا به تا کرد
هم دست تلخی رد پا را جا به جا کرد
دنیای من یک پنجره سمت خودت بود
نفرین به دستی که نما را جابه جا کرد
ما خانههامان پیش هم بوده است، سارا
شاعر کی آمد بیتها را جابه جا کرد؟
فائزه زرافشان