دوست دارم که بر خلاف دلت، بیشتر شاعرانه فکر کنی

سعی کن چند ساعتی امروز، به من و این ترانه فکر کنی

می‌نشینم در آشپزخانه که بیایی و بعد عصرانه

هم به فکر من و خودت باشی، هم به اوضاع خانه فکر کنی

هر زمان شعر تازه می‌گویم، اختلال حواس می‌گیرم

تو برای کمک به من کافی‌ست به همین یک نشانه فکر کنی

می‌روم شام را ردیف کنم، تو بچین ظرف‌های قافیه را

شعر امشب بهانه‌ای شده است که به من بی‌بهانه فکر کنی

مرد بودن که کار سختی نیست، می‌نشینم به راحتی جایت

تو بیا جای من، ببین گاهی می‌توانی زنانه فکر کنی؟

 

مریم کرباسی نجف‌آبادی