خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند

نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند

من و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیال محال!

که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند

چگونه سرو چمن خوانمت که سرو چمن

به سر کله نگذارد به بر قبا نکند!

چگونه ماه فلک دانمت که ماه فلک

به دست جام نگیرد به بزم جا نکند!

چه داند آن‌که شب ما چگونه می‌گذرد

کسی که دست در آن طره‌ی دو تا نکند؟

کجا ملامت فرهاد می‌تواند کرد

کسی که صحبت شیرینش اقتضا نکند؟

ادیب این‌همه دلگرم سوز آه مباش

که سوز آه تو تأثیر در قضا نکند

 

ادیب نیشابوری